همه ترک یار گفته‌ست و ز مُلک یار رفته

همه دل بکنده زین‌جا، همه زین دیار رفته

با اتحاف دعا به روان قهار عاصی؛ از رنج گفت، تا راه روشن شود

قهار عاصی، نه فقط شاعر، که فرزند راستین همین کوهسارها بود؛ زاده‌ی ملیمه‌ی پنجشیر، با دلی پر از شور وطن، زبانی آتشین، و قلبی تپنده از درد مردم. رفتنش زود بود، اما فریادش در دل کوه‌ها ماند

او با شعرش از رنج‌ها گفت، اما نه برای تسلیم، بلکه برای بیداری؛ که چگونه ما، صاحبان این خاک، با دست خود، آبادش کنیم، و صدای عدالت، رفاه، آموزش و آرامش باشیم

:در شعر دیگری، چنین گفت

،من این‌جا ریشه دارم، مثل یک سنگ
،نه چون ابری که می‌بارد
...و می‌گذرد

و امروز، ما نیز باید چون همان سنگ بایستیم، ریشه بدوانیم، و خود، پایه‌گذار آبادانی باشیم؛ نه چون ابری که بی‌تأثیر می‌گذرد

صفحه‌ی «صدای پنجشیر» با الهام از صدای عاصی ساخته شده است، تا یادمان نرود که ما فقط وارث رنج نیستیم، بلکه وارث توان و امید نیز هستیم

:قهار عاصی، خود گفته بود

!سرزمین من
،از تو می‌گویم
...تا بمانم

ما نیز امروز، از تو می‌گوییم؛
از خاکی که در آن به دنیا آمدیم، از مردمی که سخت زیسته‌اند اما نجیب مانده‌اند
بیاییم نگذاریم آن‌چه از گذشته باقی مانده، با غفلت ما از بین برود

ما آغازگرانیم، نه پایان‌پذیران


اگر عاصی با شعر می‌ساخت، ما با فکر و تلاش بسازیم ، 
دهکده‌مان را، مدرسه‌مان را، باورمان را

 از خودمان آغاز کنیم

 

_ لطف الرحمن شفیق _

 

Bewertung: 3.9411764705882 Sterne
17 Stimmen